گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 1
عوامل پیروزي حضرت مهدي







در ضمن بررسی ویژگیهاي حکومت جهانی حضرت مهدي (عج)، این سؤال مطرح است که با وجود جهانخواران تا دندان مسلح و
ارتشهاي عظیم و منظم و پیچیده و سلاحهاي فوق مدرن الکترونیکی و تکنیک برتر ابرقدرتها و سلاحهاي هستهاي و طرحهاي
جنگ ستارگان و ... پیروزي جهانیبراي امام زمان ، علیهالسلام، چگونه میسر است؟ اصولا چون چنین پیروزي عظیمی، اگر محال
نباشد، ممکن و آسان هم نیستباید دید زمینه و عوامل چنین پیروزیی چیست و راه آن کدام است؟ در این بحثبه عوامل پیروزي
آن حضرت در این قیام جهانی و فتح نهایی عالم توسط ایشان میپردازیم و با توجه به روایات و احادیث رسیده این عوامل را
بررسی میکنیم. در ضمنبررسیویژگیهايیاران حضرت مهدي ،علیهالسلام، و خصوصیات لشکریانش به این نکته برمیخوریم که
منصور بالرعب هستند. منصور بالرعب بودن، یعنی آنکه پیروزي آن حضرت ظاهرا در سایه رعب و وحشتی است که در دل » آنان
دشمنان، از او و لشکریانش ایجاد میشود و آنها از قدرت و پیروزیهاي او به قدري به هراس میافتند که توان استقامتخویش را از
دست میدهند یا تسلیم میشوند و یا سلاحها را بر زمین میگذارند و فرار میکنند و این خود زمینه پیروزي و فتح بدون درگیري و
خونریزي و جنگ را براي آن حضرت فراهم میسازد. دشمنان آن حضرت از ترس برخورد نظامی و درگیري با امام، سلاحهاي
خود را بر زمین میگذارند یا با بلندکردن پرچم سفید، تسلیم میشوند و یا از پیشاپیش لشگر او میگریزند. در تاریخ از اینگونه
پیروزیها دیده شده که سپاهی با مشاهده قدرت طرف مقابل متزلزل و مرعوب میشدند و سرانجام قبل از رسیدن لشگر، خود را
تسلیم میکردند. پیامبر اسلام،صلیالله علیهوآله، طبق شواهد تاریخی و آیات قرآن از این موهبتبرخوردار بوده و درموارديصلابت
صفحه 12 از 54
و ابهت آن حضرت و تصمیم و اراده شکستناپذیر او دلهاي دشمنان را به لرزه افکنده و آنان را پریشان ساخته است و پیش از
با اقلیتی غیر مجهز و « غزوه بدر » درگیري و یا به مجرد رویارویی ، شکستخورده و پا به فرار نهاده یا تسلیم شدهاند. پیامبر اسلام در
بسیار کم در برابر سپاهی مجهز و چندین برابر، نه تنها ایستاد، بلکه به پیروزي جالبی هم رسید و این خود از مواردي است که دشمن
با رعبی که در دلش از پیامبر اسلام توسط خداوند میافتد و با دادن بیش از هفتادکشته و مجروح و به جا نهادن اسیران زیاد، پا به
فرار میگذارد. ابوسفیان میگوید به محضرساندن کاروان به مکه بسرعتبه بدر مراجعه کردم ، لشکر در حال فرار بود و به هر
کس میگفتم: بایست! میگفت: علی ،علیهالسلام، سوار بر اسب مرا تعقیب میکند. در جنگ خندق پس از محاصره مدینه توسط
و همراهان او از خندق و رجزخوانی عمرو، اضطراب و دلهرهاي بین مسلمین رخ « عمروبنعبدود » نیروهاي قریش و احزاب و عبور
متی نصرالله سر میدادند. آنگاه که حضرت علی ،علیهالسلام، عمرو » 1) و فریاد ) « و زلزلوا زلزالا شدیدا » داده بود که به تعبیر قرآن
ضربۀ علی یوم الخندق افضل من عبادةالثقلین ترس و رعب عجیبی » : را با یک ضربت از پا درآورد و پیامبر ،صلیالله علیهوآله،فرمود
در دل دشمن افتاد و شبانه فرار کردند. و نیز در جنگ با یهود بنینظیر و بنی قریظه، ترس و نگرانی به حدي بود که به تعبیر قرآن:
وقذف فی قلوبهم الرعب یخربون بیوتهم بایدیهمو ایدي المؤمنین ( 2) و در دلشان (از سپاه اسلام) ترس افکند تا به دستخود و به »
دست مؤمنان خانههاشان را ویران کردند. ویادر فتح مکه زمینه چنان فراهم میشودوبهگونهايمرعوبمیگردند که جرات هر گونه
لااله الاالله وحده » مقاومت و رویارویی از لشکر جرار قریش و ابوسفیان سلب میگردد و همه طوعا و کرها تسلیم میشوند و شعار
وحده وحده انجز وعده و نصر عبده و اعز جنده و هزمالاحزاب وحده تحقق مییابد. باز درانقلاب اسلامی ، دیدیم که دشمن با همه
قوا و توان وسلاحهاي مدرن، چگونه صحنه را خالی میکرد، مخصوصادرآخرینروزهاي پیروزي انقلاب اسلامی شاهد بودیم که
در پی فرمان حضرت امام، قدسسره، و ریختن همه مردم به خیابانها با فرمان رهبرانقلاب، چگونه نیرومندترین ارتش خاورمیانه
عملا جا خالی کرد و نیروهاي انقلاب پیروز شدند. در جنگ تحمیلی هم نمونههایی از این پیروزیها را در فتح خرمشهر و آبادان و
فتحالمبین دیدیم که نیروي مجهز و برتر مهاجمان، با روحیه متزلزل در اثر ترس و وحشتشعار اللهاکبر چگونه شکستخورد و تسلیم
شد. اینها نمونه کوچکی است از پیروزي که در سایه ترس و رعب در دل دشمن به وجود میآید. پس بسیار روشن است که یکی
از عوامل عمده پیروزي ارتش امام زمان ،علیهالسلام، همان رعب است که از آوازه حضرت و تایید ونصرت او از طرف خدا در دل
دشمنان خدا و امام زمان ،علیهالسلام، میافتد و این حقیقت در لابلاي آیات و روایات مشهود است. اینک آیاتی که دلالتبر
. اینگونه پیروزیها دارد و میرساند که پیامبر، صلیالله علیهوآله،در مواردي ، منصور بالرعب بوده است از نظر شما میگذرانیم: 1
سنلقی فی قلوبالذین کفرواالرعب بما اشرکوا بالله ( 3) بزودي در دلهاي کفار رعب و هراس میافکنیم به خاطر آنکه شرك براي »
سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب فاضربوا فوقالاعناق ( 4) بزودي در دلهاي کافران وحشت و ترس میافکنیم ». خدا قائل شدند. 2
، پس ضربهها را بر بالاي گردنها (یعنی مغزشان) فرود آورید. این در رابطه با رعبی است که در دل کفار قریش در جنگ بدر افتاد
5) در دل یهودیان رعب و ) « و قذف فی قلوبهم الرعب فریقا تقتلون و تاسرون فریقا » . و سبب پیروزي مسلمانان بر آنها شد. 3
فاتاهم الله من » . وحشت افتاد که سبب فروآمدن از دژهایشان شد و شما گروهی را کشتید و گروه دیگري را به اسارت گرفتید. 4
حیث لم یحتسبوا و قذف فیقلوبهمالرعب ( 6) پس قدرت خداوند از جایی که گمان نمیبردند، آمد و رعب وحشتی در دل آنان
افتاد. در بسیاري از روایات ما همین صفت و ویژگی پیامبر،صلیالله علیهوآله،براي حضرت مهدي ، علیهالسلام،نقلشدهاست، علاوه
بر روایاتی که قبلا اشاره شد به اینکه رعب پیشاپیش لشکر امام زمان از هر طرف میرود یعنی از فاصله دور دشمن او مرعوب
همه سنن انبیا در امام زمان جمع است (که بعدا در این » : میگردد و فرار میکند یا تسلیم میشود . امام باقر ،علیهالسلام، میفرماید
و اما شبهۀ من » . زمینه بحثخواهیم کرد) ولی از سنتهاي جدش مصطفی،صلیالله علیهوآله، قیام به شمشیر و منصور بالرعب است
جده المصطفی محمد،صلیاللهعلیهوآله، فخروجه بالسیف و قتله اعداءالله و اعداءرسوله و الجبارین و الطواغیت و انه ینتصر بالسیف و
صفحه 13 از 54
7) از سنتهاي جدش قیام امام زمان با شمشیر و قیام مسلحانه است و نابودي دشمنان خدا و رسول خدا ) «... الرعب و انه لا ترد له رایۀ
و ستمگران و طاغوتها است و منصور به رعب و تسلیم همه پرچمها در برابر اوست. امام محمدباقر،علیهالسلام،نیز میفرماید:
القائم،علیهالسلام،منا منصور بالرعب، موید بالنصر تطوي له الارض و تظهر له الکنوز و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب ( 8) قائم »
،علیهالسلام، ما یاري شده به رعب است و تاییدشده با پیروزي است. تمام زمین به تصرف او درمیآید و گنجهاي زمین براي او
انالقائممنامنصوربالرعبموید بالنصر تطوي » : ظاهر میشود و سلطه او بر شرق و غرب میرسد. امام صادق ،علیهالسلام، میفرمود
اتی امرالله » 4. در ذیل تفسیر آیه ( لهالارض و تظهر له الکنوز و یبلغ سلطانهالمشرق و المغرب و یظهرالله به دینه ولوکره المشرکون ( 9
هو امرنا امرالله تعالی عزوجل ان لانستعجل به حتی و یویده بثلاثۀ اجناد الملائکه المؤمنین والرعب » ( فلاتستعجلوه میفرماید: ( 10
11 ) او همواره با سه گروه سپاه تایید میشود. سپاه فرشتگان ، سپاه مؤمنان مخلص و سپاه رعب و ترس. هشام بن سالم از امام )
فلا یبقی بین الخافقین الا خافه ( 12 ) در میان شرق و غرب کسی نمیماند مگر اینکه از او ...» : صادق ، علیهالسلام، نقل میکند
میهراسد. ابیبصیر از امام صادق ، علیهالسلام، نقل میکند که آن حضرت درباره نشر و گسترش پرچمحضرتمهدي،علیهالسلام،
و یسیرالرعب قدامها شهرا وراءها شهرا و عن یمینها شهرا و عن یسارها شهرا، ثم قال یا ابامحمد، انه » : پس از نقل مطالبی میفرماید
یخرج موتورا غضبان اسفا لغضبالله علی هذاالخلق . ( 13 ) با توجه به معناي لغوي رعب که همان خوف و در واقع ترس شدیدي
است که کتمان آن ممکن نیست، روشن میشود منصور به رعب بودن آن حضرت ممکن استبه این معانی باشد: 1. مردم مخالف
و دشمنان ، روحیه خود را ببازند و جرات مقاومت در برابر او نکنند و از ترس لشکر مقاوم و غیرقابل نفوذ و شکستناپذیر آن
حضرت ، تسلیم شوند. 2.آوازه آن حضرت و لشکرش چنان رعبآور است که شهرهاي دور دست که با لشکر امام به مسافتیک
ماه راهرفتن، فاصله دارند، از هر طرف بدون درگیري و رویارویی و مقاومت تسلیم میگردند، چنانچه حدیث ابی بصیر گویاي آن
است. 3. تمام دشمنان آن حضرت در خوف شدید به سر میبرند و این ترس خودمقدمه پیروزي امام و شکست دشمنان امام است.
این رعب و ترس از چند جهت ممکن است رخ دهد: الف) از نظر اعجاز و قدرت خداوند که هراس و رعب در دلهاي دشمنان امام
و ابرقدرتها بیفکند و قدرت اراده و تصمیم به مقاومت را از آنان سلب نماید، نتیجه اینکه زودتر تسلیم گردند. گویی چنان از خود
بیخود شوند و دست و پاي خود را گم کنند که توان حرکت نیابند همانند بره در برابر شیر و ...! ب) آوازه پیروزي سریع حضرت
و شیوع فتح و نصرت او در سراسر بلاد و ویژگی یاران او و لشگریانش که مقاوم و شکست ناپذیرند، سبب این خوف و رعب
گردد. ج) انتشار حرکت و قیام امام و آمادگی باطنی مردم ممکن است، سبب پیوستن مردم به امام شود و در تمامی کشورها نیروها
و مردم خواستار همکاري با امام زمان گردند و در نتیجه شورشها و قیامهاي داخلی رخ دهد و موجب انشعاب حکومتها وتقسیم و
تجزیه آنان گردد و عملا ایجاد ترس و وحشت و رعب در دلهاي حاکمان و طاغوت و قدرتها شود. د) امامزمان با احاطهاي که بر
اسرار غیب دارد ممکن است راز و رمز آنان را قبلا کشف و خنثی کند و منابع و ذخایر اسلحه و نیروهاي انسانی آنان را نیز
شناسایی کند و نقاط ضعف و آسیبپذیري آنان را بداند و با یک اقدام سریع همه را وادار به تسلیم سازد و نیز کافی است که این
کار را با چند دولت مقتدر انجام دهد تا بقیه حساب خویش را بدانند ...!! علیاکبر حسنی پینوشتها: 1. سوره احزاب ( 33 )، آیه 11
6. سوره حشر 5. سوره احزاب ( 33 )، آیه 23 4. سوره انفال ( 8)، آیه 12 3. سوره آل عمران ( 3)، آیه 151 2.سوره حشر ( 59 )، آیه 2
; 8. کشفالغمه، ج 3، ص 324 ;المحجهالبیضاء، ج 3، ص 341 . 59 )، آیه 2 . مجلسی،محمدباقر، بحارالانوار، ج 51 ، ص 217 ، ح 6 )
یومالخلاص، ص 300 ;منتخب الاثر، ص 292 و 482 ;مجلسی، محمدباقر، همان، ج 52 ، ص 190 ، نورالابصار، ص 171 ;اعلامالوري،
،( 10 . سوره نحل ( 16 . 9. مجلسی، محمدباقر، همان، ص 191 ، ح 24 ص 433 ، اسعافالراغبین، ص 152 ;ینابیعالمودة، ج 3، ص 136
11 . نعمانی، کتابالغیبۀ، ص 128 ;مابعد الظهور، ص 535 ;ر.ك: امام مهدي منالمهد الی الظهور. 12 . نعمانی، همان، ص . آیه 1
. 13 . مجلسی، محمدباقر، همان، ص 360 ، ح 129 .122
صفحه 14 از 54
نسبت ما و مهدي (ع) در عصر حاضر
در دورانی که سخن گفتن از مباحث اقتصادي و افزایش و کاهش درآمد سرانه ، رشد ، توسعه و تولید ناخالص ملی و پی جویی
مسائل مربوط به پیچیده ترین فن آوریهاي عالم ارتباطات و ساخته هاي صنعتی، به همراه بحث و کندوکاو پیرامون مکتب نوظهور
هرمنوتیک و اثبات ثبات یا دگرگونی فهم ما از متون دینی - قبض و بسط تئوریک شریعت یا فی الواقع نسخه فارسی »
و همچنین بررسی برخورد تمدنها و عاقبت قابل پیش بینی براي آنها، رسم و عادت زمانه شده است، بیان - [Contextuality]
احوال امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف، به عنوان یک حقیقت غایب از نظر و مباحث و مسائل مربوط به آن حضرت،علیه
السلام،به عنوان موعود منتظر، چه بسا در ذهن برخی ساده اندیشان و شیفتگان عرف موجود، بل حافظان و مدافعان سینه چاك او و
فرهنگی که آن را پروریده، سخت نامانوس و ناضرور بنماید. اما نگارنده به عنوان پژوهشگر مسلمانی که در غالب موضوعات
مطرح در عرصه فرهنگ معاصر اندیشیده و در همین زمینه دیدگاه دینی خود را در باب غالب موضوعات یادشده، از سیاست و
اقتصاد و مسائل مربوط به توسعه تا بخشی از دانش تجربی و فلسفه معاصر دین و کلام نوین، عرضه کرده به این نتیجه رسیده است
که متاسفانه مباحث مربوط به موضوع اصلی جهان بشري در عصر حاضر - یعنی غیبت عصاره عالم امکان و خلیفه حی الهی بر
زمین و خیمه آسایش ، امنیت ، وفاق و واسطه فیض ربوبی مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف بی اندازه تهی و بی رنگ است. آیا
شگفت آور نیست که در حوزه هاي علمیه و دانشکده هاي الهیات ما - گذشته از محافل روشنفکري باصطلاح دینی!- از دین
شناسی تطبیقی سخن بگویند، و اقتصاد و سیاست جامعه اسلامی را در قالب فقه حکومتی به دایره بحث و بررسی بگذارند، و
همچنین شبهات مطرح در فلسفه معاصر دین و کلام نوین را به سرپنجه تدبیر و اندیشه بگیرند و بگشایند، و یا حتی از ثقل اکبر - از
قرآن عظیم و عزیز - از قرائت و محتواي آن، سخن به میان آرند، اما در عین حال هدف از این همه تلاش و جنبش و کوشش و هم
بخش معظمی از ضروریات مکتب تشیع و علی الخصوص آموزه هاي بلند این مکتب درباره حجت زمانه ولی عصر، روحی و ارواح
العالمین له الفداء، تا به این اندازه به دست فراموشی سپرده شود ;که غافلان به دل بستن به وضع موجود و تبیین و تنقیح و تحکیم
پایه هاي تئوریک آن بکوشند و منفعلان در دفاعی منفعلانه از تعالیم مورد هجمه آنان، همه گستره پهناور معارف عالیه اسلام و
علی الخصوص مکتب پربار تشیع را در دامنه محدود برخی مباحث اپیسیمولوژي یاجامعه شناسی دین و معرفت و یا حداکثر مسائل
مربوط به فقه حکومتی محصور سازند و تنها وظیفه خود را پاسخگویی به القائات دشمنان و مغرضان دانسته و در عوض تبیین
عقلانی معتقدات خالص شیعی یا اسلامی، دامنه فعالیت خود را در محدوده تصحیح و نقض و ابرام اقوال نواندیشان مترجم آراي
مسیحیت محرف محصور نمایند؟! چنانکه مشهود است، روند فعالیتهاي پژوهشی و تبلیغی حوزه هاي دینی در چند سال گذشته به
سمتی سو گرفته که نشانه گذار اصلی آن اندیشه وران غربی بوده اند. البته دفاع آگاهانه از دین و وسعت تهاجم دشمنان به مبانی
اعتقادي جامعه اسلامی، ضرورت چنین تلاشی را صدچندان می کند و ما را نیز با این تدافع عالمانه مخالفتی نیست. لیکن سخن بر
سر آن است که آیا تنها در موضع دفاع نشستن و از عرضه روزآمد آموزه هاي پربار مکتب تشیع چشم پوشیدن و منفعلانه بر ردپاي
مترجمان آراي بیگانه سیر کردن، باعث نخواهد شد که بخش معظمی از ضروریات مذهب تشیع - که نسل قدیم را نیز به حد وافی
با آن آشنایی نیست تا چه رسد به عصر حاضر - مثل مساله مهم رجعت که از زمان پیامبر ،صلی الله علیه و آله، تاکنون از جمله
ضروریات مذهب شیعه شمرده می شده و اعتقاد به آن هماره طعن و طنز و کین مخالفان را به همراه داشته، یا حقیقت دابۀ الارض و
حشر پیش از روز رستاخیز، و از همه مهمتر و اساسی تر، نقش کنونی امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف، در سرنوشت جوامع
بشري و نسبت آن حضرت با کل جهان هستی و مفهوم حقیقی روایت متواتر یا دست کم مستفیضی که مرگ بی شناخت امام ،علیه
السلام، را - ولو در عصر انفجار اطلاعات و پیچیده ترین فن آوریهاي عالم ارتباطات، از ماهواره و شبکه هاي اطلاع رسانی گرفته تا
صفحه 15 از 54
مطبوعات و منشورات مکتوب - مرگ در جاهلیت و ناآگاهانه و ناهشیارانه، بلکه نهفته در جهل مرکب می داند، همچنین وظیفه
شیعیان در عصر غیبت و نحوه ارتباط روحی آنان با امام زمانشان و نحوه تمهید ظهور آن حضرت ،علیه السلام، که جز به خواست و
تلاش بخش وسیعی از مؤمنان میسر نخواهد شد، و به همین موازات مفهوم حقیقی و منطقی برخی آیات قرآنی، نظیرآیات آغازین
جزء پانزدهم قرآن (آیات ابتدایی سوره مبارکه اسراء) که مصداق عینی آنها در این دنیا تا کنون رخ نداده است، و یا آیات مربوطبه
عیساي مسیح، علیه السلام، و رجعت و فرود دوباره آن حضرت از ملکوت الهی به گاه قیام حضرت حجت ، علیه السلام، و در
نهایت شرح و تفسیر ادعیه و زیارات رسیده درباره یا از ناحیه امام عصر، علیه السلام، که هر یک دریایی ژرف از مفاهیم بلند و
آسمانی محسوب می گردند و تمرکز در مباحث القا شده از سوي مترجمان آراء بیگانه، باعث نخواهد شد که این همه، از جانب
بسیاري از کارشناسان دینی ما و به تبع آنان عموم مردم مسلمان و خصوصا نسل جوان ما مورد غفلت قرار گیرد؟ به هر تقدیر
واقعیت این است که در حال حاضر برخورد ما با مساله مهم مهدویت، بیش از آنکه برخوردي همه جانبه، پژوهشگرانه و علمی
باشد، برخوردي مقطعی، شاعرانه و غالبا از سر احساس و عاطفی است. تا به آنجا که این نکته مهم را که مجموعه زیارات، ادعیه و
توقیعات شریف رسیده از ناحیه یا درباره امام مهدي ،علیه السلام، فی الواقع ماثوراتی صادره از سو یا در معرفی حجت حی زمانه و
قطب عالم امکان در عصر معاصرند و به این ترتیب مجموعه اي از مهمترین آموزه هاي مورد نیاز امت شیعه را - از زمان آغاز امام
آن بزرگوار تا به اکنون - عرضه می دارند، بکلی از یا برده ایم. این همه در حالی است که ارزش علمی و عملی این قبیل ماثورات
به اضافه آن دسته از آیات، زیارات و ادعیه پرمحتوایی که اهتمام به آنها از ناحیه حضرت ، علیه السلام، مورد اشاره قرار گرفته و
پیوسته در تشرفات محبان آن حضرت در عصر غیبت، بر استدامت بر آنها تاکید گردیده است (از آن جمله دعاي آسمانی سمات یا
زیارات جامعه و عاشورا) و نقش مفید و معتنابه آنها در ساختن بناي عقیدتی فقهی انسان مسلمان امروزین، نه فقط از بار علمی و
اعتقادي و عبادي سخنان و سیره رسیده از سایر معصومان کمتر نیست، بلکه اولا با توجه به آنکه منشا صدور یا موضوع مورد بحث
آنها، درباره حضرت حجت ،عجل الله تعالی فرجه الشریف، و فرهنگ عقیدتی و عملی لازم الاتباع از سوي امت آن حضرت، چه
در زمان غیبت و چه در زمان ظهور است و در ثانی با التفات به این نکته مهم که محیط صدور آنها در محدوده خواص یاران ایشان
محصور می شده است تامل در آنها به عنوان مجموعه تعالیم و آموزه هاي حجت زمانه براي مردم از ضرورت بیشتري برخوردار می
گردد. گذشته از این، باطن هر بحثی از مباحث فقهی، کلامی و فلسفی معاصر، به نحوي با امام زمان ، علیه السلام، و مباحث مربوط
به غیبت و حضور و ظهور آن حضرت گره خورده است که مشکل می توان از آن حضرت غفلت کرد، اما در عین حال حق مطلب
را از لحاظ جامعیت آن ادا نمود. فی المثل آیا می توان از معاد سخن گفت و امکان بازگشت مجدد ارواح به فعلیت رسیده مؤمنان
را به ابدان ایشان - از جمله در همین دنیا - مورد بحث و بررسی قرار داد، لیکن از مساله مهم رجعت یعنی احیاء مجدد برخی
رفتگان در زمان قیام قائم ،علیه السلام، و آیات وارد در این زمینه مانند آیه هشتاد و سوم سوره مبارکه نمل چشم پوشید؟! و یا مگر
را که از جمله مباحث مهم و مورد بحث اکثر فلاسفه معاصر دین و متکلمان معاصر مسیحی (Problem Evil) می توان مساله شر
جی.ال.مکی است، به بحث و » مرتضی مطهري رضوان الله تعالی علیه، و » و علامه شهید استاد « الوین پلسینجا » و مسلمان امثال
بررسی نهاد و نقش عمل پیشینیان و اختیارات نیک و بد عالمیان را در پیدایش مصائب روزافزون وارد آمده بر عالم بشري بازگو
کرد، اما در همان حال از سلسله علل و معلولهایی که در راس آن کج اندیشی برخی از صحابه رسول خدا ،صلی الله علیه وآله
وسلم، و در طول آن سلسله، مصائب ناگزیر پیش آمده در نتیجه غصب ولایت از خاندان عصمت و طهارت و به تبع آن غیبت قهري
و هزارساله مولانا و مقتدانا امام مهدي علیه الصلوة و السلام قرار دارند، چشم اغماض بر بست، و تاثیر آن شوراي کذایی را در
سرنوشت آحاد مردمان جهان در عصر حاضر از یاد برد؟! که بی تردید اگر به وصایت رسول مکرم اسلام پشت نمی شد، و اگر
بدعتها جاي سنت رسول ، صلی الله علیه و آله، را نمی گرفت، و اگر ولایت در جاي حق خود مستقر گردیده بود، امروزه تاریخ
صفحه 16 از 54
جهان به گونه اي دیگر رقم می خورد. زبده آنکه مباحث مربوط به فقه حکومتی و اثبات مشروعیت الهی ولایت مطلقه فقیه و
همچنین حدود اختیارات او و نحوه مشارکت مردم در این میان و یا حتی مباحثی چون نحوه اخذ، و منابع و مصارف وجوه و اموال
حاصل از مالیاتهاي ثابت شرعی، به بررسی عالمانه امامت امام مهدي علیه السلام و نیابت آن حضرت منوط و مسبوق است. بنابراین
علی رغم غفلتی که برخی می ورزند، چنانکه می بینیم از پرداختن به مساله مهدویت - آن هم به صورتی آگاهانه و علمی -
گریزي نیست و آنان که به شاخه هاي دیگر معارف علیه اسلام دل بسته اند نیز تنها هنگامی حق مطلب را چنانکه باید ادا خواهند
کرد که از مهدویت مهدي ، علیه السلام، و از آموزه هاي بلند مربوط به آن حضرت ،علیه السلام، سخن بگویند. به موازات آنچه
گفته شد پرداختن به مساله مهدویت و تبیین علمی، همه جانبه و پژوهشگرانه اصول و متفرعات مربوط به آن، که در قالب غیرشیعی
مسیانیسم یا عقیده به موعود آخرالزمان تجلی کرده است، در عدم مقهوریت در برابر تمدن غرب - به » و غیراسلامی آن در چهره
معناي اصطلاحی و نه جغرافیایی آن - و نقد کاستی ها و ارائه راه حل براي جبران آنها و یا دست کم ایجاد آرامش روحی و روانی
اوقات فراغت و همچنین در سلوك فردي و » مدرنیسم و افزایش » ، ماشینیسم » بحران هویت وعوارض ناشی از » براي محصورشدگان
اجتماعی، از تاثیري ژرفتر و ماندگارتر برخوردار است. و نگارنده - بی آنکه قصد دفاع از مکتبی خاص را داشته باشد - بر این
و « هایدگر » نکته تاکید دارد که علی رغم انکار پاره اي نواندیشان مدعی نقد اندیشه دینی - در جهان غرب نیز اندیشمندانی بسان
جان » ویلیام جیمس و » جامعه باز پوپري و خوانندگان کتب پراگماتیستی نویسندگانی چون » پیروان مدرسه او، بمراتب از معتقدان به
کارلوس » دن خوان و » دیویی و همچنین از رهروان طریقت هاي گونه گونی چون رهبانیت شرقی، عرفان سرخپوستی امثال
مدي تیشن و » ،« یوگا » هرمان هسه و هم حتی از پیروان طریقت هاي گوناگون پراتیکی چون » سندرتایی امثال » و یا سلوك « کاستاندا
که فی الواقع نوعی دل بستن به سرابند - از آرامش روحی و روانی افزونتري برخوردار بوده اند و در عین « آلفا » این اواخر طریقت
حال در نقد معضلات موجود جامعه بشري و ارائه راه حل درباره آنها بمراتب توفیق بیشتري یافته اند. و این صد البته به مثابه تایید
همه گفته ها و معتقدات ایشان نیست. و عجیب آنکه برخی اندیشه وران غربی چون فیلسوف و اسلام شناس مشهور معاصر مرحوم
برتراند راسل انگلیسی به » آلمانی و « مارتین هایدگر » هانري کربن فرانسوي به صورتی آگاهانه و عالمانه و برخی چون » پروفسور
صورتی نادانسته و ناآگاهانه، به وضع موعود و سیماي نورانی منجی عالم بشریت چشم دوخته بوده اند، و در همان حال جمعی از
ایرانیان مسلمان مدعی نقد اندیشه دینی و پلورالیستهاي طرفدار جامعه باز پوپري و مروجان وطنی آراء و افکار فلاسفه معاصر دین
مولاي رومی و » اروپایی و آمریکایی و کانادایی، با آمیختن زواید فرهنگ قرون شانزده تا نوزده میلادي به گفته هاي محرف
ابوحامد غزالی ، به تمجید و توجیه وضع موجود زبان می گشایند و هر روزي که می گذرد با فرورفتن و غور نابایسته در زوایاي »
فرهنگ و تمدن انسان مدار و لذت محور و قدرت پرست غربی، از سنگ آسیاب عالم امکان و محور هستی در عصر حاضر، فاصله
لم تصدون عن سبیل الله من » : اي افزونتر می گیرند و براستی این پرسش بجا و ضروري است که ; اگر خود ره به بیراهه می کشانید
1) از چه روي از راه خدا او را که ایمان آورده باز می دارید و آن راه را کج می خواهید؟! در همین مقام و به ) « امن و تبغونها عوجا
مرتضی حائري رضوان الله تعالی » پروفسور کربن تهی از لطف نمی دانم. مرحوم آیت الله شیخ » تناسب بحث نقل سخنی را درباره
خلافت در قرآن پس از اثبات انطباق خلیفه الهی بر انبیا و اوصیا الهی و از آن جمله امامنا » علیه در بخشی از بحث خود درباره
از آقاي کربن استاد دانشگاه فرانسه [نقل شده که] در یکی از کنفرانس ها » : المهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف، می فرمایند
گفته اند: که ایشان مذهب شیعه را بر سایر ادیان و مذاهب ترجیح داده اند و آن را اختیار نموده اند، براي این که فقط مذهب شیعه
است که اساس آن، بر ادامه فیض از جانب پروردگار است و این بر طبق عقل سلیم است. ایشان سالها بود با یکی از علماي شامخین
قم یعنی مفسرالمیزان جناب آقاي حاج میرزا محمد حسین طباطبایی [مرحوم علامه طباطبایی(رحمۀ الله علیه)] مذاکراتی راجع به
مذهب شیعه داشتند. ظاهرا دو ماه یک مرتبه از پاریس می آمد و ایشان هم از قم به تهران می رفتند و مذاکراتی در این باره می
صفحه 17 از 54
شیعه ] آقاي طباطبایی نقل می کردند که » ظهور شیعه و » : نمودند و علی الظاهر بعضی از مذاکراتشان به طبع رسیده است. [ر.ك به
آقاي کربن می گفتند: در موقع راز و نیاز با حق متعال دعاهاي منقول از امام زمان و خلیفۀ الرحمان را می خوانم. علی الظاهر آقاي
ذلک فضل الله یؤتیه » ( کربن اولا اعتقاد به امام زمان پیدا کرده اند و از راه اعتقاد به وجود مقدس ایشان شیعه و مسلمان شده اند. ( 2
2. (به نقل از فصلنامه قرآنی بینات، سال سوم، . من یشاء والله ذوالفضل العظیم ( 3) پینوشتها: 1. سوره?آل عمران ( 3)،آیه? 99
. 3. سوره حدید ( 57 )،آیه? 21 .(21 - شماره? 3، پاییز 1375 ،صص 22
زنده کننده اسلام
علیهالسلام، احیاي قرآن و زنده کردن تعالیم اسلام است زیرا میدانیم آن ، « مهدي موعود » داود الهامی یکی از رسالتهاي مهم
حضرت هنگامی ظهور خواهد کرد که از قرآن جز اثري و از اسلام جز اسمی باقی نماند. ممکن است کسی بگوید مگر اسلام و
قرآن میمیرد که امام زمان ،علیهالسلام، آن را زنده میکند؟ با اینکه امام صادق ،علیهالسلام، در یکی از سخنان ارزشمند خود،
انالقران حی لم یمت و انه یجري » : قرآن را به دوام و استمرار نوامیس حیرتانگیز طبیعت تشبیه کرده و فرموده است » جاوید بودن
قرآن کتاب زندهاي است که مرگ و نیستی در آن راه نمییابد و مانند شب و « کما یجرياللیل والنهار و کما یجريالشمس والقمر
روز و آفتاب و ماه ساري و جاري است. ( 1) البته حقایق دینی و اصول کلی که دین ذکر کرده است مردنی نیست و هرگز نمیمیرد.
هیات بطلمیوس به عنوان یک » چیزي در اجتماع قابل مردن و یا منسوخ شدن است که یک اصل بهتري جاي آن را بگیرد. مثلا
اصل علمی مدتی در دنیا زنده بود، بعد حقایق و اصول دیگري در هیات و آسمانشناسی پیدا شد و هیات بطلمیوس را از بین برد اما
قرآن یا سنت میمیرد باید » این معنی درباره اسلام با توجه به خاتمیت آن صادق نیست. پس اینکه در روایات وارد شده است که
به چه معنی است؟ علی ،علیهالسلام، در نهجالبلاغه از دوستان و یاران با وفاي خویش ،« کسی یا کسانی باشندکه آن را زنده کنند
واحیواالسنۀ و اماتواالبدعۀ آنها سنت » . چون عمار و ابنتیهانوذوالشهادتین به این صفتیاد کرده است که آنها دین را زنده کردند
و یحیی میتالکتاب » : پیامبر را زنده کردند و بدعت را میراندند. ( 2) و درباره امام زمان ،علیهالسلام، با این تعبیر فرموده است که
والسنۀ قرآن و سنت مرده را زنده میکند. ( 3) پس آنچه میمیرد حقیقت دین نیست، بلکه غرض آن است که دین در میان مردم
میمیرد. آري وقتی که به دستورات دین در جامعه عمل نشود و قوانین آن پیاده نگردد، میتوان گفت که دین در آن جامعه مرده
است. چرا که مردن یک قانون متروك شدن آن است و اینکه امام زمان ،علیهالسلام، آن را زنده میکند به این معنی است که
تعالیم اسلام و قوانین متروکه قرآن را به جریان میاندازد و آن را در جامعه پیاده میکند. به عبارت دیگر آنقدر وصلهها و پیرایهها
و بدعتها به دین بسته میشود که حقیقت آن زیر پردههاي ضخیم اوهام پنهان میگردد و غبار کهنگی بر چهرهاش مینشیند و آن را
فرسوده میسازد. یکی از اقدامات اساسی حضرت ولی امر پیراستن اسلام از این وصلهها، پیرایهها، بدعتها، خرافات و تحریفها و
تفسیرهاي نادرست و تلقیهاي غلطی است که به مرور زمان در اسلام پدید آمده و میآید. بنابراین ایشان اسلام را تجدید بنا
میکنند و لباس نو بر قامت آن میپوشانند و گرد فرسودگی و کهنگی را از سیماي آن میزدایند و سنتهاي مرده و فراموش شده را
تعبیر « دین جدید » احیاء مینمایند و مجموع این نوسازيآنچنانوسیعودگرگونکننده خواهد بود که در برخی از روایات از آن به
شده است و سپس با پیاده کردن تعالیم اسلام در جامعه، فکر دینی را در میان مردم زنده میکنند و در نتیجه دین مردم زنده میشود
و آنها نیز دین را زنده نگه میدارند و بدعت را میمیرانند. آیا با این همه اختلاف اهوا و تشتت آرا و تعدد اسباب انحراف، قرآن
که اساسیترینپایهاسلاماستاساسش به خطر نخواهد افتاد؟ و احکام آن متروك نخواهد شد؟ و مسلما هر فرقه و گروهی آن را
مطابق عقیده و سلیقه خود تاویل و توجیه خواهند کرد و عقاید باطل خود را به اسلام و دین منتسب خواهد کرد. پس با اینهمه
اختلاف مذهبها و مسلکها و فرقهها از قرآن چه باقی خواهد ماند مسلما همان روزي خواهد بود که علی ،علیهالسلام، آن را
صفحه 18 از 54
(4) «. پیشبینی کرده و فرموده: عصري از پرده زمان رخ مینماید که در آن از قرآن و اسلام جز اسم و رسم چیزي باقی نمیماند
ناگفته نماند هرچند وجود قرآن - طبق وعده الهی - از تحریف و تفسیر مصون مانده و تا حدودي جلو این دگرگونیها را گرفته
است ولی باید اعتراف کرد که بسیاري از مفاهیمش نزد گروه کثیري از مسلمانان چنان مسخ و واژگون شده که میتوان گفت
چندان شباهتی به اسلام اصیل عصر پیامبر،صلیالله وعلیهوآله، ندارد. در چنین زمانی است که مهدي موعود،علیهالسلام، قیام میکند
و تمام بدعتها و تحریفها و رسومات جاهلی را از بین میبرد و زنگار تفسیرهاي نادرست را میزداید. گرد و غبار کهنگی و
فرسودگی را از آن پاك میکند و دستهاي آلوده مغرضان و منحرفان را از آن کوتاه مینماید و احکام خدا را همان طوري که
صادر شده، جاري میسازد. پس عمل آن حضرت در بیان و تبلیغ دین دو صورت پیدا میکند: یکی از بین بردن بدعتها و احیاي
سنتهاي متروکه و دعوت جدید به اسلام و قرآن خواهد بود. دوم اظهار حقایق و تاویلات و تنزیلات قرآن که تا آن زمان بیان نشده
مینامند در صورتی که « دین جدید » است. در هردو صورت مردم چون تعالیم وي را بر خلاف عقاید و عادات خود میبینند، آن را
کتاب ایشان همان قرآن است و دعوت ایشان نیز به اسلام و قرآن خواهد بود. اکنون روایاتی که دراینباره رسیده است، نقل
اذا خرجالقائم یقوم بامر جدید و کتاب جدید و » : میشود تا حقیقت موضوع کاملا روشن گردد. 1. امام صادق ،علیهالسلام، فرمود
.2 ( هنگامی که قائم خروج کند امر تازه و کتاب تازه، روش تازه و داوري تازهاي با خود میآورد. ( 5 «... سنۀ جدیدة و قضاء جدید
جاء بامر جدید کما دعا رسولالله،صلیالله علیهوآله، فی بدوالاسلام به امر » : و نیز آن حضرت،علیهالسلام، فرمود: هرگاه قیام کند
فوالله لکانی » : 3. امام باقر ،علیهالسلام، میفرماید ( جدید خواهد آمد چنانکه پیامبر اکرم در ابتداي امر به امر جدید دعوت کرد. ( 6
به خدا قسم گویا میبینم او را که در «... انظر الیه بینالرکن والمقام یبایعالناس بامر جدید و کتاب جدید و سلطان جدید منالسماء
بین رکن و مقام از مردم بیعت میگیرد به امر تازه و کتاب تازه که بر عرب سخت است و سلطنتی تازه از آسمان. 4. و در روایتی
اذا خرجالقائم جاء بامر جدید کما دعی رسولالله فی بدءالاسلام الی امر » : دیگر از امام صادق ، علیهالسلام، میخوانیم که فرمود
هنگامی که قائم ظهور میکند آئین جدیدي با خود میآورد، همچنانکه رسول خدا در آغاز اسلام، مردم را به آیین جدید « جدید
دعوت میکرد. ( 7) ناگفته پیداست که تازه بودن امر نه به این معنی است که مذهب جدیدي با خود میآورد بلکه آنچنان اسلام را
از میان انبوه خرافات و تحریفها و تفسیرهاي ناروا، بیرون میآورد که کاملا به صورت نو جلوه میکند. و همچنین جدید بودن
کتاب نیز به این معنی نیست که آن حضرت با کتاب جدید آسمانی سواي قران ظاهر میشود زیرا امام حافظ دین است نه پیامبر و
آورنده دین و کتاب جدید. بلکه قرآن اصیل فراموش شده را چنان از زنگار تحریفها و تفسیرهاي نادرست پاك میکند که کاملا
به نظر تازه مینماید. شاهد این مطلب علاوه بر صراحت قرآن و احادیث فراوان درباره ختم نبوت و مصون بودن قرآن از هر گونه
تحریف، احادیث متعددي است که در آنها تصریح شده است که امام زمان با همان روش پیامبر اسلام و کتاب و سنت و آیین او
میگوید: از آن حضرت پرسیدم سیره و روش « عبدالله بن عطا » قیام خواهد کرد. 5. یکی از دوستان امام صادق ، علیهالسلام، به نام
یصنع ما صنع رسولالله صلیالله و علیه و آله، یهدم ما کان قبله کماهدم رسولالله، امرالجاهلیۀ و » : مهدي چگونه است؟ فرمود
همان کاري را که رسول خدا انجام داده انجام میدهد، بدعتهاي موجود را ویران میکند همچنانکه رسول « یستانف الاسلام جدیدا
اذا قامالقائم دعاالناس » : 6.امامصادق،علیهالسلام،فرمود ( خدا اساس جاهلیت را ویران ساخت و اسلام را نوسازي مینماید. ( 8
الیالاسلام جدیدا و هداهم الی امر قدثر و ضل عنهالجمهور و انما سمیالقائم مهدیا لانه یهدي الی امر مضلول عنه و سمیالقائم
لقیامۀ بالحق وقتی قائم قیام کند مردم را از نو به اسلام فراخواند و آنان را به امري که پوشیده شده، رهنمون شود و عامه مردم از او
به گمراهی افتادهاند و از آن جهت قائم مهدي نامیده شده که راهنمایی میکند به امري که از مردم گمشده است و بدین جهت قائم
نامیده شده است که قیام و به حق است. ( 9) این حدیث صراحت دارد به اینکه دعوت او به اسلام است ولیکن از نو دعوت میکند
زیرا که بسیاري از امور از مردم پوشیده و از دست آنها خارج شده است. به این معنی گرد فرسودگی و کهنگی را آنچنان از سیماي
صفحه 19 از 54
اسلام میزداید و تعالیم واقعی اسلام را از نو زنده میکند که گویا آن حضرت مردم را به آیین جدید فرا میخواند. 7. نعمانی در
ان قائمنا اذاقام دعیالناس الی امر جدید کما » : کتاب الغیبۀ از ابوبصیر و او از کامل از امام باقر ، علیهالسلام، روایت کرده که فرمود
وقتی قائم ما قیام میکند مردم را به امر تازهاي دعوت « دعیالیه رسولالله و انالاسلامبداغریباو سیعود غریبا کما بدا فطوبی للغرباء
مینماید چنانکه پیغمبر ،صلیاللهوعلیهوآله، مردم را بدینگونه دعوت نمود، اسلام در حال غربت ظاهر شد و به زودي مانند روز اول
8. و نیز در آن کتاب از ابوبصیر روایت نموده که امام صادق ، علیهالسلام، فرمود: ( غریب میشود، پس خوش به حال غربا. ( 10
اسلام با غربت ظاهر شد و به زودي نیز غریب میشود چنان که بود، پس « الاسلام بدا غریبا و سیعد غریبا کما بدا فطوبی للغرباء »
یستانفالداعی منادعاء جدیدا کما » : خوشا به حال غرباء. راوي میگوید: عرض کردم آقا این مطلب را براي من شرح دهید، فرمود
دعی رسولالله،صلیالله و علیه و آله دین و احکام اسلامی روزي چنان غریب و بیارزش میشود و بر اثر سلطه دشمنان و جعل
قوانین بشري در برابر آن، طوري از نظر میافتد که مانند روز نخست مردم از آن بیخبر میشوند، پس خوشا به حال غریبان، یعنی
عملکنندگان به اسلام در آن روزگار، سپس قائم آل محمد و دعوتکننده اهل بیت قیام کرده با احیاء و تجدید معالم دین، احکام
قرآن و دستورات تعطیل شده و از نظر افتاده اسلام مجددا مردم را به اسلام دعوت میکند و تبلیغ اسلام را از سر میگیرد، مثل
جدش پیغمبر که هنگام ظهورش تمام دستورات دینی سابق فراموش شده بود و او مردم را به اسلام و دین خدا دعوت مینماید.
و انالثانی عشر من ولدي یغیب حتی لا یري ... یاذنالله » : 9. و در روایتی از رسول خدا، صلیالله و علیهوآله، آمده است که (11)
تبارك و تعالی له بالخروج فیظهرالاسلام به و یجدد الدین دوازدهمین فرزندم از نظرها پنهان میگردد و دیده نمیشود و زمانی بر
پیروان من خواهد آمد که از اسلام جز نام و از اسلام جز نقشی باقی نماند. در این هنگام خداوند بزرگ به او اجازه میدهد و
ان قائمنا اذا » : 10 . فضلبنیسار از امام صادق ، علیهالسلام، روایت نموده که فرمود ( اسلام را با او آشکار و تجدید میکند. ( 12
قاماستقبل من جهلۀالناس ممااستقبله رسولالله من جهالالجاهلیه هنگامی که قائم ما قیام میکند با مردم نادانی روبرو میگردد که در
نفهمی از جهال جاهلیت که پیغمبر با آنها مواجه بود، بدترند. عرض کردم چطور؟ فرمود: وقتی پیغمبر مبعوث شد مردم بتهایی از
سنگ و صخرهها و چوبهاي تراشیده پرستش میکردند و زمانی که قائم قیام میکند مردم کتاب خدا (قرآن) را به میل خود تاویل
نموده و به آن استدلال میکنند، آنگاه فرمود آگاه باشید به خدا قسم عدل قائم (چنان گسترش مییابد که) مانند سرما و گرما به
القائم من ولدي » : 11 . پیامبر اکرم،صلیالله علیهوآله، درباره سیرت و روش کلی او فرمودند ( داخل خانههاي مردم نفوذ میکند. ( 13
اسمه اسمی و کنیۀ کنیتی و شمائله شمائلی و سنۀ سنتی یقیمالناس علی ملتی و شریعتی و یدعوهم الی کتابالله عزوجل قائم از
فرزندان من، همنام و هم کنیه من است، خوي او خوي من سیرت او سیرت من میباشد. مردم را بر ملت و دین من وادار مینماید و
اذا قامالقائم سار بسیرة » : 12 . در روایتی از امامصادق ، علیهالسلام، آمده است ( آنان را به سوي کتاب خدا (قرآن) فرا میخواند. ( 14
رسولالله الاانه یبینآثار محمدصلیالله و علیهوآله وقتی قائم قیام کرد به سیرت رسول خدا رفتار میکند ولیکن آثار محمد ، صلیالله
13 . شیخ طوسی در کتاب تهذیب با سند خود از محمدبن مسلم روایت میکند که ( و علیه و آله، را تفسیر و بیان مینماید. ( 15
یسیر بسیرة ما سار به رسولالله حتی » : از امام باقر ، علیهالسلام، پرسیدم قائم چگونه در میان مردم رفتار میکند؟ فرمود » : گفت
ابطل ما » : یظهرالاسلام به روش پیامبر عمل مینماید تا اینکه اسلام را آشکار میسازد. عرض کردم: روش پیامبر چگونه بود؟ فرمود
کانت فیالجاهلیۀ و استقبل الناس بالعدل و کذلکالقائم اذا قام یبطل ما کان فیالهدنۀ مما کان فی ایديالناس و یستقبل بهمالعدل
پیامبر آثار کفر جاهلیت را از میان برد با مردم به عدالت رفتار کرد قائم هم موقعی که قیام میکند هر اعمال نامشروع و بدعتی را که
هنگام صلح و سازش با بیگانگان اسلام درمیان مسلمین مرسوم گشته از میان میبرد و مردم را به عدالتگستري رهبري مینماید.
16 ) این احادیث کاملا دلالت دارند بر اینکه آن حضرت اسلام را از نو تجدید خواهد کرد و سنتهاي مرده و فراموش شده را از نو )
بازسازي خواهد نمود و از این روایات استفاده میشود، مهدي دستبه یک انقلاب وسیع دینی و فرهنگی خواهد زد و تمام بدعتها
صفحه 20 از 54
و انحرافاتی را که به مرور زمان در اسلام پدید آمده است از بین خواهد برد و اسلام را از نو زنده خواهد کرد و تخریب بعضی از
القائمیهدمالمسجدالحرام حتی یرده الی » : بناها ومساجد هم طبق همین اصل انجام خواهد گرفت. 14 .امامصادق،علیهالسلام،میفرماید
اساسه و مسجدالرسول الی اساسه و یردالبیت الی موضعه و اقامه علی اساسه قائم مسجدالحرام و مسجدالنبی را خراب کرده و بر
15 . ابوبصیر از امام باقر، علیهالسلام، ( اساس اول میسازد در خانه خدا را در جاي خود بنا میکند و در جاي خود برپا میدارد. ( 17
اذا قامالقائم سارالیالکوفه فهدم بااربعه مساجد ولم یبق مسجد علی وجهالارض » : در یک حدیث طولانی روایت میکند که فرمود
له شرف الا هدمها وجعلهاجماءوسعالطریقالاعظم هنگامی که امام قائم قیام کند به کوفه رود و در آنجا چهار مسجد را ویران کند و
مسجد کنگرهداري در روي زمین نباشد جز این که حضرت آن را خراب و هموار سازد و راههاي بزرگ (شاهراهها) را وسیع
گرداند و هر بالکنی که از خانهها به کوچه آمده باشد، خراب کند و سر در خانهها و ناودانهایی که در کوچههاست از میان بردارد
16 .امامحسنعسکري، ( و هیچ بدعتی به جاي نگذارد جز این که از میان ببرد و سنتی به جاي ننهد جز اینکه آن را بپا دارد... ( 18
هنگامی که قائم قیام کند دستور میدهد منارهها و اتاقهایی « اذاقامالقائمامربهدمالمنار والمقاصیرالتی فیالمساجد » : علیهالسلام، فرمود
را که در مساجد میسازند، خراب نماید. راوي میگوید، با خود گفتم: چرا قائم چنین کاري میکند؟ ناگاه امام حسن عسکري
معنی هذا انها متحدثۀ مبتدعه لمیبنها نبی و لاحجۀ معنی این کار این است که اینها چیز » : ،علیهالسلام، روکرد به جانب من و فرمود
تازه و بدعتی است که پیغمبر و امام آن را نساخته است. یعنی تمام انحرافاتی که در زمینههاي مختلف در تعالیماسلامی به وجود
آمده است و پیرایههایی که به اسلام بسته شده است همه را از بین میبرد و اسلام را از نو تجدیدبنا مینماید. این احادیث صراحت
دارد به اینکه امام قائم اسلام را دوباره تازه میکند و احکام و سنتهاي مرده و فراموششده را زنده مینماید و قرآن را با تفسیر و
تاویل و تنزیل اصلی خود انتشار میدهد و منظور از کتاب جدید و سنت جدید همین معنی است نه اینکه کتاب تازه و دین تازه
میآورد چنانکه برخی از فرق ضاله این اخبار را براي خود مستمسک قرار دادهاند. 17 . چنانکه امامباقر،علیهالسلام، فرمود:
لاتذهبالدنیا یبعثالله رجلا منا اهلالبیتیعمل بکتابالله دنیا به آخر نخواهد رسید تا اینکه خداوند از ما اهلبیت مردي را »
برانگیزاند که عمل به کتاب خدا (قران) کند. ( 19 ) پینوشتها: 1. الخویی، السیدابوالقاسم، تفسیرالبیان، چاپ نجف. 2. نهجالبلاغه،
4. المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، . 3. نهجالبلاغه، شرح وترجمه فیضالاسلام، خطبه 138 . شرح وترجمه فیضالاسلام، خطبه 182
6. المفید، محمدبنمحمدبن نعمان ،ارشاد، . 5.الحرالعاملی، محمدبنالحسن، اثباتالهداة، ج 3، ص 542 ، ح 521 . ج 52 ، ص 90
9. المفید، محمدبنمحمدبن نعمان ، الارشاد، . 8. همان، ص 352 . 7. المجلسی، محمدباقر، همان، ج 52 ، ص 338 . خطبه 343
11 . الصافی الگلپایگانی، . 10 . النعمانی، محمدبن ابراهیم،الغیبۀ، ص 172 ;المجلسی، محمدباقر، همان، ج 52 ، ص 366 . ص 343
13 . الحرالعاملی، محمدبن الحسن ، همان، ج 3، ص . 12 . المجلسی، محمدباقر، همان، ج 36 ، ص 283 . لطفالله، منتخبالاثر، ص 98
15 . الطوسی، محمدبنالحسن، تهذیب الاحکام، ج 2، ص 52 ;الحرالعاملی ، . 14 . المجلسی، محمدباقر، همان، ج 52 ، ص 352 .482
.17 . 16 . المجلسی، محمدباقر، همان، ج 52 ، ص 332 . محمدبن الحسن، همان، ج 3، ص 454 ;المجلسی، محمدباقر، ج 52 ، ص 381
19 . الحرالعاملی، محمدبن الحسن، همان، ج 3، ص . 18 . کتابالغیبۀ ،ص 131 . المفید، محمدبن محمدبن نعمان ، همان ، ص 344
.588
موعود در قرآن - 4
و نرید وان نمن علیالذین استضعفوا فیالارض و نجعلهم ائمۀ و نجعلهم وارثین ] و » عبدالرسول هادیان شیرازي حکومت مستضعفین
1) اراده ما بر این است که بر مستضعفان روي زمین منتبگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثین زمین قرار ) «... نمکن لهم فیالارض
دهیم، و حکومت آنها را در زمین پابرجا بسازیم. پیام این آیه، بشارت به یک سنت الهی در همه قرون و اعصار است که هر جا
صفحه 21 از 54
مستضعفان تحتسلطه زورمندان قرار گیرند، اراده خداوند بر این قرار گرفته است که زمانی فرا میرسد که اینها طعم شیرین
پیروزي حق بر باطل را میچشند و سرانجام حکومت و رهبري زمین به آنها اعطا میشود. 1. موقعیت این آیه در قرآن این کلام
الهی در حالی بیان شده است که خداوند قبل از آن خبر از استکبارورزیدن و سلطهگري فرعون در روي زمین میدهد. او براي
قبطی تقسیم کرد. تمام امکانات رفاهی، » سبطی و » تثبیت پایههاي حکومتخود، به تفرقه مردم مصر پرداخت و آنها را به دوگروه
ثروتها و پستهاي حساس را در اختیار قبطیان قرار داد و سبطیان که مهاجران بنیاسرائیل بودند، در نهایت فقر و محرومیتبه سر
میبردند و تمام کارهاي دشوار به عهده آنها بود. همچنین براي جلوگیري از تقویتبنیاسرائیل نسل ذکور آنها را از بین میبرد، و
به تعبیر قرآن در یک جمعبندي، او از مفسدان بود. (انه کان من المفسدین) خداوند بعد از ترسیم حکومت فرعون، این آیه محل
. بحث را بیان میکند سپس به داستان حضرت موسی، علیهالسلام، و مقابله او با فرعون و بالاخره پیروزي حق بر باطل میپردازد. 2
فضاي نزول این آیه این آیه در سوره قصص - که از سورههاي مکی است - مذکور است و بنا بر قول بعضی در سال یازدهم
هجري نازل شده است، یعنی در زمانی که مسلمانان در حال گذراندن دوران سختشکنجهها و آزار قریشاند و محاصره اقتصادي
را سپري کردهاند و دو تن از حامیان پیامبر اسلام ،صلیاللهوعلیهوآله، - ابوطالب و خدیجه - از دنیا رفتهاند و سفر تبلیغی پیامبر اسلام
، صلیاللهوعلیهوآله،به طائف نیز با شکست روبرو شده است، و در نتیجه نهایت ضعف و ناامنی بر مردم مسلمان سایه افکنده است و
ممکن استیاس و ناامیدي برآنها چیره شود. خداوند ماجراي ظلم فرعون و قیام حضرتموسی، علیهالسلام، را بازگو میکند تا یاس
آنها به امید مبدل شود و بدانند که بعد از هر شدتی فرجی است و اراده الهی بر تمام ارادهها غالب میگردد. 3.مستضعفان چه
ضعف است، به کسی گفته میشود که بر اثر ستم ستمگران به حالت ضعف کشیده » مستضعف که از ماده » کسانی هستند؟ واژه
شده باشد. این ضعف میتواند ناشی از اختلاف طبقاتی جامعه یا تعداد کمنیرو، یاء نداشتن تجهیزات دفاعی، یا نداشتن رهبري آگاه
و شجاع باشد و در بعضی مواقع این ضعف، ضعف فرهنگی و عقیدتی است. در مقابل اینها، مستکبران و اشرافی هستند که
برتريجویی و ظلم و ستم را پیشه خود ساختهاند و با هر وسیلهاي که بتوانند، مستضعفان را تحتسلطه خود قرار میدهند.
بااستفادهازآیاتالهی،مستضعفان به دو گروه تقسیم میشوند: گروه اول: مستضعفان بیگناه و ماجور گروه دوم: مستضعفان گنهکار
و غیرماجور گروه اول کسانی هستند که به هر علتی، قدرت مقابله با دشمن را ندارند و راهی براي فرار از سلطه زورمندان نیز
برایشان ممکن نیست، به همین جهت چنین گروهی نه تنها گنهکار نیستند، بلکه صبر در برابر فشارها و سختیهایی که از جانب
دشمنان بر آنها تحمیل میشود، اجر و پاداش الهی را هم به همراه دارد. نمونه این گروه، مسلمانان صدر اسلام هستند که خداوند
و اذکروا اذانتم قلیل مستضعفون فیالارض تخافون ان یتخطفکم الناس » : خاطرات قبل از هجرت را به یاد آنها میآورد و میفرماید
فاویکم و ایدکم بنصره و رزقکم منالطیبات لعلکم تشکرون ( 2) به یاد آورید زمانی که شما گروه کمی بودید که در روي زمین
شما را به ضعف کشانده بودند،میترسیدید که مردم شما را بربایند ، ولی او شما ر را پناه داد و یاري کرد و از روزیهاي پاکیزه
بهرهمندتان ساخت، تا شاید شما شاکر شوید. این گروه ظلمپذیر نیستند، بلکه مشکل اینها نداشتن یاور و رهبري است که آنها را
و مالکم لاتقاتلون فیسبیلالله والمستضعفین من » : ازاین ظلم و ستم برهاند. به همین جهت قرآن براي ترغیب به یاري اینهامیفرماید
« الرجال والنساء والولدانالذین یقولون ربنااخرجنا من هذه القریۀ الظالم اهلها واجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیرا
3) چرا شما در راه خدا و در راه زنان و مردانمستضعفنمیجنگید؟ آن کسانی که میگویند: خدایا! ما را از این شهري که اهل )
آن ستمگرند خارج کن، و براي ما از طرف خود، سرپرستی قرار ده، و از جانب خود، براي ما یاوري معین فرما. از این آیه استفاده
میشود که تنها چاره اینها براي رهایی از دشمن، دستبه دعا بردن در پیشگاه الهی بود، خداوند نیز مسلمانان را براي یاري آنها
ترغیب میکند، چون اینها در صورت داشتن یاور، از جهاد و مبارزه در راه خدا هراسی ندارند. خصوصیت دیگر این گروه این
است که اینها با وجودي که از نظر جمعیت و قدرت، ضعیف هستند اما داراي روحیهاي محکم و ایمانی قوياند، به گونهاي که
صفحه 22 از 54
هیچگاه در برابر مستکبران و طعنههاي آنها خود را نمیبازند. همچنان که خداوند در وصف مستکبران و مستضعفان زمان صالح
قالالملاء الذین استکبروا من قومه للذین استضعفوا لمن امن منهم اتعلمون ان صالحا مرسل من » : پیامبر، صلیاللهوعلیهوآله، میفرماید
ربه قالوا انا بما ارسل به مؤمنون] قال الذین استکبروا انا بالذي امنتم به کافرون ( 4) اشراف متکبر قوم او (صالح،علیهالسلام) خطاب به
مستضعفانی که ایمان آورده بودند گفتند: آیا یقین دارید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟ آنها گفتند: ما به
آنچه که به وسیله او فرستاده شده ، ایمان داریم. مستکبرین گفتند: ما به آنچه که شما به آن ایمان آوردهاید، کافریم. همان طور که
مشاهده میشود ملامت و طعنه مستکبران در ایمان راسخ آنها اثري نمیگذارد و به صورت صریح آنچه را که بدان ایمان
آوردهاند، بازگو میکنند ، به گونهاي که تنها سخن مستکبران در برابر اینها این است که ما به آنچه که شما به آن ایمان آوردهاید،
کافریم! مسلم است چنین گروهی، اگر مورد ظلم ستمگران قرار گیرند، اجر آنها در پیشگاه الهی محفوظ است. اما گروه دوم از
مستضعفان، کسانی هستند که گر چه بظاهر اسلام آوردهاند، اما بر اثر ضعف ایمان، خود را از حق و از آشنایی با احکام و معارف
الهی دور نگهداشته و به خاطر علاقه شدید به خانه و زندگی و داراییهایشان، حاضر نیستند خود را از چنگال دشمنان برهانند و
هجرت کنند. نمونه اینها گروهی از مسلمانان صدر اسلام بودند که با مسلمانان به مدینه هجرت نکردند و نتیجه این شد که در
جنگ بدر مجبور شدند در صف بتپرستان قرار گیرند و با مسلمانان بجنگند و بعضی از آنها نیز در میدان جنگ کشته شدند.
ان الذین توفیهم الملائکۀ ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین » : قرآن سرنوشتشوم این گروه را چنین بیان مینماید
5) کسانی که به خودشان ظلم کرده ) « فیالارض قالوا الم تکن ارضالله واسعۀ فتهاجروا فیها فاولئک ماوئهم جهنم و ساءت مصیرا
بودند، فرشتگان ، روح آنها را گرفتند و به آنها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ گفتند: ما در سرزمین خود در حال استضعاف
بودیم. آنها (فرشتگان) گفتند: مگر سرزمین خدا، پهناور نبود تا به آنجا مهاجرت کنید؟ بنابراین ، آنها جایگاهشان دوزخ است و
علامه طباطبایی این است که این گروه میتوانستند به وسیله مهاجرت خود را از سلطه دشمنان » سرانجام بدي دارند. تعبیر مرحوم
نجات دهند و از حومه استضعاف خارج شوند. بنابراین ملائکه استضعاف آنها را تکذیب کردند، چون اینها قدرت داشتند که خود
را از قید و بند استضعاف به در آورند ولی با سوءاختیار خود، پذیراي استضعاف شدند. ( 6) بنابراین ، اینها نه تنها در استضعاف خود
ماجور نیستند، بلکه سرنوشتشومی در انتظار آنهاست. البته خداوند در ادامه همین آیات، گروهی از مستضعفان را که چارهاي براي
الاالمستضعفین منالرجال والنساء و الولدان لایستطیعون حیلۀ و لا یهتدون سبیلا] » : رهایی خود ندارند استثنا میکند و میفرماید
7) مگر آن دسته از مردان و زنان مستضعفی که ناتواناند و چاره و راهی براي ) « فاولئک عسیالله ان یعفو عنهم و کانالله عفوا غفورا
نجات خود نمییابند، پس آنهاامید است مورد عفو خدا قرارگیرند و خداوند عفوکننده و آمرزنده است. با توجه به این مطالب،
ملاك تشخیص مستضعف ماجور و غیر ماجور معلوم شد. بنابراین ، آن گروه از مستضعفانی که خداوند اراده کرده است که به آنها
نعمت پیشوایی زمین را بدهد، آنهایی هستند که در برابر ظلم ظالمان و کفر کافران تسلیم نمیشوند و ناتوانی آنها در برابر دشمن
قهري بوده است نه با سوءاختیار خود! و اینها هستند که خداوند وعده پیروزي آنها را داده است. 4.مصادیق این آیه تا به حال
مشخص شد اراده الهی بر این است که مستضعفان وارث زمین شوند، و شکی نیست که اگر اراده خداوند به چیزي تعلق بگیرد، آن
امر محقق خواهد شد. (انماامره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون) ( 8) اما آیا تاکنون این وعده الهی تحقق یافته استیا نه ؟ و در
صورت تحقق این وعده چه کسانی، از مصادیق آن هستند؟ همانطور که گفته شد، خداوند این آیه را هنگام بازگویی ماجراي
دوران ستمگري فرعون نسبتبه بنیاسرائیل بیان کرد و همین گروه مصداق بارز این آیه هستند که با یاري خداوند حکومت فرعون
و اورثناالقوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و » : نابود شد و بنیاسرائیل وارث زمین شدند، خداوند در این باره میفرماید
مغاربها التی بارکنا فیها و تمت کلمۀ ربکالحسنی علی بنیاسرائیل بما صبروا و دمرنا ماکان یصنع فرعون و قومه و ما کانوا یعرشون
9) ما مشرقها و مغربهاي پربرکت زمین را به آن قوم تضعیف شده واگذار کردیم، و وعده نیک پروردگارت بر بنیاسرائیل، به )
صفحه 23 از 54
خاطر صبر و استقامتی که نشان دادند، تحقق یافت و آنچه که فرعون و قومش ساخته بودند و عمارت و کاخهاي باعظمت آنهارا
نابود کردیم. مراد از مشارق و مغارب ، سرزمین مصر و شام است که تحتسلطه فرعونیان بود و بنیاسرائیل بر آن حاکم شدند.
نمونه دیگر آن، حکومت پیامبر اسلام ،صلیاللهوعلیهوآله، است که پس از سالها تلاش و مبارزه و تحمل شکنجههاي طاقتفرسا و
محاصره اقتصادي و هجرت و جهاد، سرانجام اسلام و معارف الهی از جزیرةالعرب به تمام نقاط جهان گسترش یافت، و این در
حالی بود که در اوایل بعثت، مسلمانان از نظر نیرو، تعدادشان کم، و از نظر قدرت، ضعیف بودند و در ناامنی و ترس بسر میبردند.
همچنان که خداوند این موضوع را در سوره انفال آیه 26 به یاد مسلمانان میآورد. به هر حال این سنت الهی است که در هر زمان و
مکانی که شرایط فراهم گردد، اراده الهی نیز بر این قرار میگیرد که به وعده خود عمل کند و حق بر باطل پیروز شود همچنان که
والذي بعث محمدا بالحق بشیرا و نذیرا ان الابرار منا اهل البیت » : امام زینالعابدین (علی بنالحسین،علیهالسلام) در روایتی میفرماید
و شیعتنا بمنزلۀ موسی و شیعته و ان عدونا و اشیاعهم بمنزلۀ فرعون و اشیاعه ( 10 ) قسم به کسی که محمد ، صلیاللهو علیهوآله، را
بحق مبعوث کرد تا بشارتدهنده و انذارکننده باشد، نیکان از مااهلبیت و شیعیان آنها به منزله موسی،علیه السلام،و پیروانش و
دشمنان ما و تابعان آنها به منزله فرعون و تابعان آن هستند. پیام این روایت این است که خط موسی،علیهالسلام، و فرعون در همه
اعصار و قرون جریان دارد و اهل بیتپیامبراسلام، صلیاللهوعلیهوآله، و شیعیان آنها یکی از مصادیق آن هستند که بر اثر
برتريجوییهاي ستمگران زمان خود در حالت استضعاف قرار دارند ولی سرانجام وارث زمین خواهند شد. از امام صادق،علیهالسلام،
ان فرعون قتل بنیاسرائیل فظفرالله موسی بفرعون و اصحابه حتی اهلکهمالله و » : در اینباره روایتی نقل شده است که میفرماید
کذلک اهلبیترسولالله اصابهم من اعدائهمالقتل والغصب ثم یردهمالله و یرد اعدائهم الی الدنیا حتی یقتلوهم ( 11 ) فرعون
بنیاسرائیل را کشت ، پس از آن خداوند موسی، علیهالسلام، را بر فرعون و یارانش غلبه داد به گونهاي که خداوند آنهارا هلاك
کرد. اهلبیترسولالله،صلیالله وعلیهو آله، نیز اینچنین هستند که از جانب دشمنانشان کشته میشوند وحق آنها غصب میشود، پس
از آن خداوند آنها و دشمنانشان را به دنیا برمیگرداند تا اهلبیت، دشمنان خود را بکشند. در روایتی دیگر، مفضل بن عمر
میگوید: از امام صادق،علیهالسلام، شنیدم که میفرمود: پیامبر ، صلیاللهوعلیهوآله، نگاهی به علی و حسن و
حسین،علیهمالسلام،افکندند و فرمودند: شمامستضعفان بعد از من هستید. مفضل میگوید: از امام صادق، علیهالسلام، سؤال کردم:
اي پسر رسول خدا! معناي این سخن چیست؟ حضرت فرمودند: معنایش این است که شما امامان بعد از من هستید، خداوند
سپس «... و نریداننمن علی الذین استضعفوافیالارض و نجعلهم ائمۀ و نجعلهم الوارثین] و نمکن لهم فیالارض » : میفرماید
فرمودند: این آیه تا روز قیامتبین ما جریان دارد. ( 12 ) امام علی،علیهالسلام، نیز با تعبیري زیبا و جالب، اینگونه نوید چنین روزي را
و نرید اننمن علی الذین استضعفوا »: لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولدها و تلی عقیب ذلک » : میدهد که
13 ) دنیا پس از چموشی و سرکشی، به ما باز میگردد و مهربانی مینماید همانند شتري که از دادن شیر به ) «... فیالارض و
دوشندهاش خودداري میکند و براي بچهاش نگاه میدارد. سپس این آیه را تلاوت کردند ... در روایتی دیگر نیز پس از تلاوت
این آیه فرمودند: هم آل بیت محمد یبعث الله مهدیهم بعد جهدهم فیعزهم و یذل عدوهم ( 14 ) اینهااهلبیتمحمد،صلیاللهو علیه و
آله، هستند ;خداوند بعد از تلاش و کوشش آنها، مهدي،علیهالسلام، آنها را برمیانگیزاند و اینها را عزیز و دشمنانشان را خوار و
ذلیل میکند. آري، این روایات بشارت به تحقق مصداقی دیگري از این آیه است که باید در انتظار چنین روزي بود و آن ظهور
مهدي آل محمد ، صلیاللهوعلیهوآله، است که حکومت او سراسر جهان را فرا خواهد گرفت. او همان کسی است که در هنگام
تولد لب به سخن گشود و شهادت به وحدانیت الهی داد و بر پیامبر اسلام و امیرالمؤمنین و ائمه ، علیهمالسلام، بعد از او تا پدرش
بسمالله الرحمنالرحیم و نرید اننمن علی الذین » : امام حسن عسکري،علیهالسلام، درود فرستاد، سپس این آیه را تلاوت کرد
استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمۀ ونجعلهم الوارثین] و نمکن لهم فیالارض و نري فرعون و هامان و جنودهما منهم ماکانوا
صفحه 24 از 54
3. سوره نساء . 2. سوره انفال ( 8)، آیه 26 .5 - 15 ) ماهنامه موعود شماره 5 پینوشتها: 1. سوره قصص ( 28 )، آیات 6 ) «... یحذرون
، 6. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان ، ج 9 . 5. سوره نساء ( 4)، آیه 97 .75 - 4. سوره اعراف ( 7)، آیات 76 . 4)، آیه 75 )
، 10 . نورالثقلین، ج 4 . 9. سوره اعراف ( 7)، آیه 137 . 8. سوره یس ( 36 )، آیه 82 .98- 7. سوره نساء ( 4)، آیات 99 .80 - صص 82
13 . نهجالبلاغه صبحی صالح . 12 . همان، ص 110 . ص 109 ، عبد علی بن جمعۀالعروبی، مطبعۀالحکمۀ، قم. 11 . همان، ص 107
14 . الطوسی، ابیجعفر، محمدبنالحسن، کتابالغیبۀ، ص 113 ، مطبعۀالنعمان، . فیض الاسلام ، کلمات قصار 200 ;» کلمات قصار 209
. النجف. 15 . ر.ك: الصدوق، محمدبنعلیبنالحسین، کمالالدین و تمامالنعمۀ، ص 425 ، مکتبه الصدوق ، تهران، 1390
تشرفات بین